نمی دونم ، سی دی " شام ایرانی" ساخته بی/ژن بی/رنگ رو دیدین یا نه.
اگه ندیدین باید بهتون بگم که یه چیزیه دقیقن شبیه برنامه " بفر.ما.یید شا.م"
حتی منصفانه بخوایم به قضیه نگاه کنیم ، خیلی از جاذبه های بصری برنامه اونور آب رو هم نداره.
چیزی که جای تاسف داره اینه که کسی مثل آقای بی/رنگ که لااقل بواسطه کارهایی قبلی که توی تلویزیون داشته ( نظیر سریال همسران و خانه سبز و ... ) مسلمن وضع مالی خوبی داره ، چرا نمیاد یه فکر درست و حسابی بکنه و یه کار جدید و خلاقانه انجام بده.
از این که بگذریم ، نمونه اسف بار تر قضیه ، برنامه های صدا و سیماست که تقریبن همه برنامه هاش ، کپی برداری از برنامه های مشابه خارجیه.
مسلمن فکر نکردن ، آسون ترین کاره و نوشتن از رو دست بغل دستی ، خیلی راحته.
ولی کاشکی موقع کپی کردن از برنامه های بیگانه ، لااقل یه خورده هیجان بیشتری به قضیه بدن. که اگه کار تکراریه ، عوضش هیجانش بیشتر از برنامه مشابه خارجی باشه.
و البته بگذریم از یه سری کانال های ماحواره ای که از طرف دولت ایران ساپورت میشه و محتوای یه تعدادی از برنامه هاش طوریه که بالاخره بعد سی سال نفهمیدیم اینکه یه دختری دوس داشته باشه یه خواننده ای بشه مثلن در سطح گو/گو/ش ، خوبه یا اینکه گناهی ست کبیره.
خب چه میشه کرد؟ چه می شه گفت؟ مغزها آکبند مونده و خواهد موند.
بفرمایید شام عزیزم! بفرمایید شام جیگرم! بفرمایید شام خانومم!... از این چیزا هم می خونه؟ خانومای شرکت کننده اش هم خوش رنگ و لعاب اند؟!! خوبه من پسر نشدم!!!
بسیار موافقم کابوی!
مثلن من فیلم ورود آقایان ممنوع رو که دیدم بیشتر یاد ژست شخصیت های سریال فرندز افتادم تا نینوچکا که ادعا میکنن برداشتی از این فیلم بوده!
و این که بعد سی سال بالاخره نفهمیدیم وقتی یه دختر میخواد سوار ماشین یه آقا بشه اگه بره جلو بشینه خوبه یا گناه کرده!
این کامنت بالایی چی میگه